«سنان اولجن» از تحلیلگران ترکیه معتقد است برکناری «احمد داود اوغلو» طراح سیاست خارجی بلند پروازانه نخست وزیر پیشین ترکیه بیانگر تغییرات زیادی در سیاست خارجی این کشور است که ممکن است به تغییر سیاست آنکارا در قبال سوریه منجر شود.
به اعتقاد وی ترکیه می خواهد خودش را با واقعیات عینی وفق دهد، واقعیاتی مانند اینکه اسد به رغم تمام کوشش ها برای سرنگونی اش همچنان با قدرت تمام بر سر کار است. ظهور داعش نیز باعث شده که تمرکز هم پیمانان ترکیه دیگر بر تغییر حکومت سوریه نباشد.
به اعتقاد وی همچنین با گذشت زمان کردهای سوریه توانسته اند با نبردشان علیه داعش موفق به جلب توجه و حمایت جامعه جهانی شوند امری که حتی بین ترکیه و آمریکا و دیگر متحدان غربی اش شکاف ایجاد کرده است.
«وردا اوزر» از دیگر تحلیلگران ترک معتقد است ترکیه به مقطعی استراتژیک رسیده است که آنکارا را ناچار کرده تا در مورد سیاستش در قبال سوریه دست به تمهیداتی استراتژیک بزند، تمهیداتی که با تغییر دولت در آنکارا آغاز شده است، به طوری که دولت جدید ترکیه به نخست وزیری«بینعلی ایلدریم» اعلام داشته که قصد دارد به دوستان آنکارا اضافه کند و از میزان دشمنانش بکاهد، امری که بیانگر تغییر سیاست خارجی ترکیه نه در سطح منطقه ای بلکه در سطحی کلان تر است.
به اعتقاد این تحلیلگر ترک عادی سازی روابط با روسیه انگیزه ای قوی به آنکارا می دهد که از مخالفت با بشار اسد دست بکشد که به شدت مورد حمایت کرملین و تهران است.
«بایرام بالجه» از دیگر تحلیلگران ترکیه در تبیین تغییر سیاست اخیر آنکارا مععتقد است عقب نشینی رهبران حزب حاکم عدالت و توسعه در قبال سوریه کافی نیست و این کشور باید تغییراتی اساسی در سیاست منطقه ای و جهانی اش به خاطر انزوای خود بدهد.
به اعتقاد این تحلیلگر ترکیه در حال حاضر به جز آذربایجان دوست یا متحد قابل اتکایی در منطقه ندارد.
بالجه معتقد است آنکارا در ایجاد موازنه جدید در سیاست خارجی خود که مبتنی بر دیدگاه های «داود اوغلو» بود به بن بست رسیده و به همین دلیل بهبود روابط با رژیم اسرائیل و روسیه برای شکستن یا حداقل کاستن از انزوای ترکیه به خصوص در بحران سوریه ضروری است.
نگاه بدبینانه
در قبال تحولات و تغییرات اخیر در سیاست خارجی ترکیه و عادی سازی روابط با روسیه و رژیم اسرائیل عده ای نیز بر این باورند که ماهیت اصلی سیاست خارجی حزب حاکم ترکیه در قبال دولت بشار اسد در سوریه تفاوتی نکرده و تنها ماموریت «رجب طیب اردوغان» برای تغییر موازنه قوا به نفع رژیم اسرائیل به پایان رسیده است.
نقشی مخربی که «اردوغان» برای تغییر موازنه قوا به نفع تل آویو در سال های گذشته در منطقه بازی کرد و ویرانی های کلانی که برای کشورهای اسلامی منطقه به ویژه سوریه برجای گذاشت را می توان با نقش«انور سادات» در جریان پیمان ننگین کمپ دیوید مقایسه کرد که طی آن انور سادات رئیس جمهور وقت مصر با میانجیگری آمریکا و طی گفتگوهای سری پیمان سازشی را بین رژیم اسرائیل و مصر امضاء کرد.
سیاست های اتخاذ شده از سوی ترکیه در سال های گذشته سوریه را به ویرانهای تبدیل کرده است که تا سالها خطری از جانب دمشق، تلآویو را تهدید نخواهد کرد.
«صادق ملکی» تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی در خصوص تحولات اخیر در ترکیه و عادی سازی روابط آنکارا و تل آویو این دو متحد استراتژیک قدیمی می گوید: در نظام بینالملل، منافع تعیینکننده روابط کشورهاست و روابط آنکارا - تلآویو نیز از این امر مستثنا نیست.
وی بر این باور است که اردوغان و تیمش استاد استفاده از فرصتها و تغییر مواضع براساس واقعیت حاکم صحنه سیاست هستند که نگاهی به عملکرد ترکها در سالهای اخیر نشان میدهد که آنان در سیاست خارجی همواره سیاست چندوجهی و منافع محور را تعقیب کردهاند.
ملکی با اشاره به کوتاه آمدن ترکیه از شروطش برای عادی سازی روابط با تل آویو معتقد است هر چقدر داووس حرکتی نمایشی بود، توافق آنکارا و تلآویو تحولی نمایشی نیست و یک حرکت راهبردی با تبعات وسیع برای دو طرف و منطقه خواهد بود زیرا ترکیه و اسرائیل مهمترین شریک راهبردی غرب در خاورمیانه بوده و هستند.
وی با تاکید می کند که عادی سازی روابط آنکارا و تل آویو به منزله «پایان ماموریت اردوغان »است زیرا که اردوغان در سالهای اخیر در سایه موج حرکت ضد اسرائیلی خویش، با حمایت از داعش و با ویرانی خط اول مقاومت، توانست بزرگترین حاشیه امنیتی را برای رژیم اسرائیل ایجاد کند.
«امبرین زامان» از تحلیلگران ترک نیز با طرح این مسئله که ترکیه در تلاش برای مذاکرات پشت پرده با دولت «بشار اسد» بوده است، معتقد است که هم پیمانی آمریکا با کردهای سوری موجب ناامیدی فزاینده آنکارا شده است و هدف ترکیه از نزدیکی به روسیه و تل آویو برنامه ریزی برای مهار کردها است.
این تحلیلگر در عین حال معتقد است اینکه دولت ترکیه بخواهد دست «بشار اسد» را بطور واقعی بفشارد نوعی خوش خیالی است و اقدامات اخیرش صرفا نوعی احتیاط و ملاحظه گری است.
«هادی محمدی» دیگر تحلیلگر ایرانی در خصوص روابط حزب حاکم ترکیه و رژیم صهیونیستی می گوید: اردوغان و تیم حکومتی وی فراموش نکردهاند که در اواخر دهه نود میلادی و در مباحث درونحزبی، رسیدن به قدرت سیاسی و حفظ آن را در گرو نزدیک شدن و تعامل موثر در کنار رژیم صهیونیستها و لابی صهیونیستی در آمریکا دانسته و به همین سبب داود اوغلو که مشوق این منطق بود شاید به عنوان یک عنصر نفوذی در جریان اسلامگرا مسئول ارتباط با صهیونیستها شد.
وی همچنین معتقد است: با اینکه تیم اردوغان و داود اوغلو گاهی دست به خیمه شببازی ضد صهیونیستی هم میزنند و ژستهای هالیوودی در مقابل صهیونیستها از خود نشان میدهند، ولی سطح روابط اقتصادی، اطلاعاتی، امنیتی، نظامی دو طرف در طول سال های گذشته با استحکام ادامه یافته است. در 5 سال اخیر نه تنها مناسبات در مولفههای فوق به خوبی جریان داشته، بلکه اساسا، سیاست خارجی و منطقهای ترکیه و دولت اردوغان، کاملا اسرائیلی شده و در خدمت رژیم صهیونیستی و منطبق بر آن بوده است.
نتیجه اینکه شاید بتوان گفت اقدامات و تغییر تاکتیکی سیاست های ترکیه در منطقه در قبال رژیم صهیونیستی و تحولات سوریه و تلاش دولتمردان این کشور برای نزدیکی به بشار اسد بعد از تبدیل سوریه به یک ویرانه و نزدیکی به رژیم صهیونیستی و روسیه به عنوان نزدیکترین متحد ایران در سوریه را تلاش حزب حاکم عدالت و توسعه برای فشار به حزب الله لبنان و ایران با هدف زمینه سازی برای «کمپ دیویدی» دیگر با عنوان«برجام سوریه» نامید